- دیشب جشن عروسی همان پسرکی بود که 10 سال پیش نامهء مرا دزدید.
- 50 هزار تومان؟ برای این؟ زیادش است. بعضی وقتها این کلاس گذاشتنهای حسین آدم را کلافه میکند. کاش ما هم از اول برایش کلاس گذاشته بودیم که او هم مرتب مجبور میشد برای ما کلاس بگذارد! مثلا موقع سال تحویل جوگیر همین کلاس گذاشتن میشد و مارا بیشتر خوشحال میکرد!
- می خواهند بروند؟ خوب بروند! فکر میکنند مثلا جای خیلی خوبی دارند میروند؟ بین آن همه شلوغی؟ بین آن همه سر و صدا؟ بین آن همه نا امنی؟ مطمئن باش یک سال دیگر خودشان دست از پا درازتر بر میگردند! هر کسی رفته همینطور بوده. بر میگردند و میگویند: «هیچ کجا خانهء خود آدم نمیشود» . تازه اینها که زودتر پشیمان میشوند. او که همهء کارش اینجاست. مرتب باید برود و بیاید. او هم که همه اقوام و خویشانش اینجایند و میدانی که او را یک لحظه طاقت دوری از ایشان نیست. او هم که نافش را همراه با ناف آن دوقلوها بریدهاند. مدام باید در پاچه آنها بلولد. میماند او که فقط اوست که کم کم تحت تاثیر جو منفی آنجا تغیر میکند! آن هم که پدر مادرش باید پاسخگو باشند. جدای از اینها تو چرا باید ناراحت باشی؟ تو که دیگر شرایطت مثل قبل نیست. اگر با این شرایط فعلی باز همان خواسته را داشته باشی آن وقت من مجبور میشوم فکرهای دیگر بکنم!
- اینها دلایل من بود. کم بود؟ به غیر از اینها من میگویم حالا که آنها رفتهاند اینها بیایند و نروند. تا هم آنها را خیط کنند و هم آنها بروند و در آن دخمه کمی طعم زندگی سخت را بچشند، وقتی برگشتند، اینها بروند!
- این حاج رضا یا مکه است و یا کربلا. اگر مکه و کربلا نباشد یا تهران است و دارد کارهای سفرهای بعدیاش را انجام میدهد و یا دهق است خانهء زن دومش. معلوم نیست این چه مدیرعاملی است که ماهیانه کلی حقوق میگیرد و هیچ وقت هم نیست؟
- میگویند عربستان گفته که زین پس برای زنان ایرانی کمتر از 40 سال ویزا صادر نمیکند، چون آمدهاند و بدجوری در مکه و مدینه بدحجابی کردهاند و دل این عربهای بیچاره را آب انداختهاند. بعضیها هم میگویند عربستان به بهانه مشخص نبودن وضع محرمیت زوجهایی که دارای گذرنامه جداگانه هستند از صدور ویزا برای آنها خودداری کرده است! کسی آیا این خبر را شنیده است؟ راست است آیا؟
در مورد اول که شکی نیست، در بسیار از موارد از زبان آنها که به سفر حج رفتهاند شنیدهایم که زنان و دخترکان ایرانی با چه وضع فجیعی در بازارهای عربستان حاضر میشوند ولی در مورد دوم یکی نیست به این عربهای احمق بگوید آخر اگر یک پسر ایرانی بخواهد دوست دخترش را به مسافرت ببرد که نمیآید این پول هنگفت را در حلقوم شما بریزد و او را بردارد بیاورد مکه! اگر خیلی وضع مالی اش خوب باشد همان پول را میدهد و میرود تایلند. کمتر مایه داشت میرود مالزی، کمتر بود میرود ترکیه. اصلا وقتی خودمان یک جزیره به نام کیش داریم چرا آدم برود کشورهای خارجه که اسمش سر زبانها بیفتد؟!
چند کلمه خودمانی:
آقاجان! ما اصلاح شدنی نیستیم. تا کی میخواند اینجوری نگاه کنند؟
در خلوت خیال:
مکن ای عقل در اصلاح من اوقات خود باطل ... که غیر از عشق، کار دیگر از من بر نمیآید
« صائب»